وای بر من

  شعر شمایلی که تو داریاز کتاب مجموعه اشعار "صفای دل" قیامت است نه قامت شمایلی که تو داری نه جعد و چین و کمند است کاکلی که تو داری دو چشم نرگس مستت چو گشته لاله نعمان نظر به ما بنما شکر نعمتی که تو داری لبان غنچه شیرین چو بر مراد بگردد به خسروان بزند طعنه حالتی که تو داری به خال هندوی لعلت سباه نتوان گفت مباد لطمه زند بر صداقتی که تو داری چو سرو پیش قدت بیش و کم نشاید گفت کجا رسد قد پستم به قامتی که تو داری مرا چو پای گذر نیست بر سرای وجودت به خواب پای گذارم به عالمی که تو داری چه شکر گویمت ای سرفرار مجمع لطف که بنده را بنوازی به رحمتی که تو داری چو دانش از سر عشقت فدا کند سر و جان را رسیده است به درگاه ساحتی که تو داری شعر شمایلی که تو داری از کتاب مجموعه اشعار "صفای دل" نوشته شده توسط احمد دانشگر در سه شنبه شانزدهم آبان ۱۳۹۶ | وای بر من...ادامه مطلب

  شعر شمایلی که تو داریاز کتاب مجموعه اشعار "صفای دل" قیامت است نه قامت شمایلی که تو داری نه جعد و چین و کمند است کاکلی که تو داری دو چشم نرگس مستت چو گشته لاله نعمان نظر به ما بنما شکر نعمتی که تو داری لبان غنچه شیرین چو بر مراد بگردد به خسروان بزند طعنه حالتی که تو داری به خال هندوی لعلت سباه نتوان گفت مباد لطمه زند بر صداقتی که تو داری چو سرو پیش قدت بیش و کم نشاید گفت کجا رسد قد پستم به قامتی که تو داری مرا چو پای گذر نیست بر سرای وجودت به خواب پای گذارم به عالمی که تو داری چه شکر گویمت ای سرفرار مجمع لطف که بنده را بنوازی به رحمتی که تو داری چو دانش از سر عشقت فدا کند سر و جان را رسیده است به درگاه ساحتی که تو داری شعر شمایلی که تو داری از کتاب مجموعه اشعار "صفای دل" نوشته شده توسط احمد دانشگر در سه شنبه شانزدهم آبان ۱۳۹۶ | وای بر من...ادامه مطلب

  شعر یادش بخیراز کتاب مجموعه اشعار "رنگ زندگی" عالمی خوش داشت دور کودکی بادش به خیر عالم بی قیدی و آزادگی یادش بخیر بوی شبنم صبح دم بر برگ گل می شنیدم در فضای بوستان یادش بخیر بر سر راه دبستان دیدن آن دوستان نرم نرمک خوردن از آجیلشان یادش به خیر مدرسه، آموزگار و همکلاسی های شر مشق شب بر روی لوح تخته ای یادش به خیر کاغذ کاهی زرد و نوک فلم نمره فلان یا مداد سوسمار و نی قلم یادش به خیر آن دوات شیشه ای وان لیقه ی جوهرنما می شکستی هر زمان در جیبمان یادش به خیر چاقوی تیز معلم فاق نی ریز و درشت چک چک قط دادن نوک قلم بادش به خیر زنگ انشا طفره رفتن از نگاه اوستاد رفتن اندر زیر میز این و آن یادش به خیر تا نبیند اوستاد و او نگوید تو بخوان خنده بی انتهای دوستان یادش به خیر آن کلاه بوقی و یک لنگه پاتوی کلاس ایستادن روبه روی دوستان یادش به خیر چو فلک یک پا دوپا یک پا از این یک پا از او خوردن آن چوب تر کف های پا یادش به خیر بر سر راه دبستان تا سر چار سویمان خوردن مشت و لگد از دوستان یادش به خیر آن فرار از مدرسه وان شر و شور کودکی دوستان بی ریا وان دوستی یادش به خیر الغرض صفر دو گوش ثلث سوم یاد باد آن جدا گشتن زخیل دوستان یادش به خیر نوشته شده توسط احمد دانشگر در سه شنبه شانزدهم آبان ۱۳۹۶ | وای بر من...ادامه مطلب

یادی از مرحوم شیخ محمدتقی نحوی مدرس دبیرستان قطب­الدین تربت حیدریهشیخ محمدتقی نحوی فرزند محمود به سال 1268 خورشیدی در قریه «منظر» تربت حیدریه متولد شد. از نوشته­های ایشان بر می­آید که[1] ابتدا خواندن و نوشتن را در قریه محل تولدش وای بر من...ادامه مطلب

یادی از استادم مرحوم محمدجواد تربتی(1285ـ 1349خورشیدی)استاد محمدجواد تربتی در دو مقطع تحصیلی معلّم من بود و در هر دو این مراحل من از ایشان خاطراتی خوش دارم که دو خاطره و یک نقل زیر را می­نگارم:خاطره نخست در دانشگاه نظامی تهران نیمه او وای بر من...ادامه مطلب

آشنایی من با شعر خانم پروین اعتصامی، دوران­های آشناییاز ابتدای نوجوانی و هم­زمان با ماه­های پایانی عمر پربرکت خانم پروین با اشعار جذاب و لطیف ایشان آشنا شدم و چه در آن زمان و چه پس از مدت­ها حتی بسیاری از اشعار ایشان را از برنمود وای بر من...ادامه مطلب

لالایی­ها                                              لا لای لا دختر مهتو جبینمگل خوشبو برای تو بچینمز حق خواهم کُ خواهونت بیایهنبینی بی­وفایی، با وفایهLâ lây lâ doxtare mahtow jabinom                        Gole xoŠbu barâye to becinom             وای بر من...ادامه مطلب

Introduction In order to compensate our previous elders regarding all out studies about carpet-knitting and its lateral industries in the late half century some extended investigations have been done by our country ‘s scholars and those who are inte وای بر من...ادامه مطلب

محل تفريح مردم محدود بود به دامنه‌هاي سرسبز سلسله كوه‌هاي شصت‌دره كه به‌ويژه در روزهايي مانند سيزده فروردين به آن‌جا مي‌رفتند و بساط مي‌گستردند و روزي را فارغ از نگراني‌هاي دنيوي در كنار خانواده مي‌گذراندند ديگر باغ ملي شهر بود كه مدتي قبل از ورود م وای بر من...ادامه مطلب

یَرَ وَرخِز که دِگَه کار جَهون یَکسَرَه رَف                             پردۀ حُرمتِ هر پیر و جِوونُم پَرَه رَف یَک کُلام بِزِت بُگُم هر چی مِخِی وَرگو به مو            کَسِۀ میسی دِ تَه رفت و چوی هَرکَرَه رَف وَر سِرینِ دو قُرُن بد مِگَن و بد مُشنُف وای بر من...ادامه مطلب